آبی است مربنی کلب را. (منتهی الارب). آبی است متعلق به ’کلب’ که در زمین سماوه میان عراق و شام قرار دارد، و بقولی آبی است میان عقبه و قاع در راه مکه که در آن برکه ای و قبه هایی است متعلق به ام جعفر، و به زبیدیه معروف است. (از معجم البلدان). رجوع به منتهی الارب شود
آبی است مربنی کلب را. (منتهی الارب). آبی است متعلق به ’کلب’ که در زمین سماوه میان عراق و شام قرار دارد، و بقولی آبی است میان عقبه و قاع در راه مکه که در آن برکه ای و قبه هایی است متعلق به ام جعفر، و به زبیدیه معروف است. (از معجم البلدان). رجوع به منتهی الارب شود
آبی است به یمامه. (منتهی الارب) (آنندراج). آبی است از آبهای بنی اسد که خالد بن ولید در جنگهای رده بدانجا فرودآمد. و این آب در وادیی به همان نام غمر است و میان ثجر و تیماء قرار دارد. مردی از مسلمانان گوید: جزی اﷲ عنا طیئافی بلادها و معترک الابطال خیر جزاء هم اهل رایات السماحهو الندی اذا ما الصبا الوت بکل خباء هم ضربوا بعثاً علی الدین بعدما اجابوامنادی فتنه و عماء و خال ابونا الغمر لایسلمونه و ثجت علیهم بالرماح دماء مراراً فمنها یوم اعلی بزاخه و منها القصیم ذو زهی و دعاء. (از معجم البلدان)
آبی است به یمامه. (منتهی الارب) (آنندراج). آبی است از آبهای بنی اسد که خالد بن ولید در جنگهای رده بدانجا فرودآمد. و این آب در وادیی به همان نام غمر است و میان ثجر و تیماء قرار دارد. مردی از مسلمانان گوید: جزی اﷲ عنا طیئافی بلادها و معترک الابطال خیر جزاء هم اهل رایات السماحهو الندی اذا ما الصبا الوت بکل خباء هم ضربوا بعثاً علی الدین بعدما اجابوامنادی فتنه و عماء و خال ابونا الغمر لایسلمونه و ثجت علیهم بالرماح دماء مراراً فمنها یوم اعلی بزاخه و منها القصیم ذو زهی و دعاء. (از معجم البلدان)
دهی از دهستان ولدیان بخش حومه شهرستان خوی که در 15 هزارگزی شمال خاوری خوی و 2 هزارگزی جنوب راه شوسۀ مرند به خوی واقع است دامنه ایست معتدل و 198 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات و حبوبات شغل اهالی زراعت، صنایع دستی جوراب بافی و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از دهستان ولدیان بخش حومه شهرستان خوی که در 15 هزارگزی شمال خاوری خوی و 2 هزارگزی جنوب راه شوسۀ مرند به خوی واقع است دامنه ایست معتدل و 198 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات و حبوبات شغل اهالی زراعت، صنایع دستی جوراب بافی و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
کنایه از خورشید و آفتاب. چشمۀ نوربخش، کنایه از روشنایی خورشید. کنایه از خور و مهر و آفتاب: چشمۀ نور منا خاک چه مأواگه تست که فدای سر خاک تو پدر باد پدر. خاقانی. رجوع به چشمۀ نوربخش شود
کنایه از خورشید و آفتاب. چشمۀ نوربخش، کنایه از روشنایی خورشید. کنایه از خور و مهر و آفتاب: چشمۀ نور منا خاک چه مأواگه تست که فدای سر خاک تو پدر باد پدر. خاقانی. رجوع به چشمۀ نوربخش شود
دهی است جزء دهستان فمرود بخش حومه شهرستان قم که در 60 هزارگزی شمال قم و 8 هزارگزی خاوری راه شوسۀ قم به تهران واقع است و 50 تن سکنه دارد. آبش از چشمۀ لب شور. محصولش غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت، شترداری و هیزم کشی و راهش مالرو است. اهالی این آبادی از طایفۀشاهسون می باشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
دهی است جزء دهستان فمرود بخش حومه شهرستان قم که در 60 هزارگزی شمال قم و 8 هزارگزی خاوری راه شوسۀ قم به تهران واقع است و 50 تن سکنه دارد. آبش از چشمۀ لب شور. محصولش غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت، شترداری و هیزم کشی و راهش مالرو است. اهالی این آبادی از طایفۀشاهسون می باشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
جوی شیر که در بهشت است. نهری از لبن در بهشت: خداوند جوی و می و انگین همان چشمۀ شیر و ماء معین. فردوسی. ، کنایه است از برجی از بروج دوازده گانه. کنایه از برج اسد است: چو برزد سر از چشمۀ شیر شید جهان گشت چون روی رومی سپید. فردوسی. ، کنایه است از پستان معشوق. (مجموعۀ مترادفات ص 77)
جوی شیر که در بهشت است. نهری از لبن در بهشت: خداوند جوی و می و انگین همان چشمۀ شیر و ماء معین. فردوسی. ، کنایه است از برجی از بروج دوازده گانه. کنایه از برج اسد است: چو برزد سر از چشمۀ شیر شید جهان گشت چون روی رومی سپید. فردوسی. ، کنایه است از پستان معشوق. (مجموعۀ مترادفات ص 77)
دهی است از دهستان یخاب بخش طبس شهرستان فردوس که در 175 هزارگزی شمال خاوری طبس واقع است. کوهستانی و گرمسیر است و 77 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و ذرت، شغل اهالی زراعت و گله داری وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان یخاب بخش طبس شهرستان فردوس که در 175 هزارگزی شمال خاوری طبس واقع است. کوهستانی و گرمسیر است و 77 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و ذرت، شغل اهالی زراعت و گله داری وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان میان جام بخش تربت جام شهرستان مشهد که در 36 هزارگزی شمال تربت جام واقع است. جلگه و هوایش معتدل است و 60 تن سکنه دارد. آبش از قنات. محصولش غلات و پنبه. شغل اهالی زراعت، مالداری و قالیچه بافی وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان میان جام بخش تربت جام شهرستان مشهد که در 36 هزارگزی شمال تربت جام واقع است. جلگه و هوایش معتدل است و 60 تن سکنه دارد. آبش از قنات. محصولش غلات و پنبه. شغل اهالی زراعت، مالداری و قالیچه بافی وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
آبی است مر غنی را. (منتهی الارب). آب فراوانی است متعلق به قبیلۀ غنی و نزدیک جبله قرار دارد. (از معجم البلدان). در معجم البلدان همین شرح برای غزیه (به زاء معجمه) نیز آمده است
آبی است مر غنی را. (منتهی الارب). آب فراوانی است متعلق به قبیلۀ غنی و نزدیک جبله قرار دارد. (از معجم البلدان). در معجم البلدان همین شرح برای غزیه (به زاء معجمه) نیز آمده است
آبی است مر بنی سعد را. (منتهی الارب). جریر گوید: یا صاحبی هل الصباح منیر ام هل للوم عواذ لی تفتیر؟ انا نکلف بالغمیم حاجه نهیا حمامه دونها و جفیر لیت الزمان لنا یعود بیسره ان الیسیر بذالزمان عسیر. (از معجم البلدان)
آبی است مر بنی سعد را. (منتهی الارب). جریر گوید: یا صاحبی هل الصباح منیر ام هل للوم عواذ لی تفتیر؟ انا نکلف بالغمیم حاجه نهیا حمامه دونها و جفیر لیت الزمان لنا یعود بیسره ان الیسیر بذالزمان عسیر. (از معجم البلدان)
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’چشمه ای است واقع در کنار قصبۀ تویسرکان و چند درخت کهن سال که در آنجا درخت ’شال’ میگویند بر سر چشمه روئیده است و آنجا محل تفرج اهالی قصبه میباشد. از اول بهار تا آخر میزان دراویشی که از خارج به این ناحیه می آیند بر سر این چشمه مسکن میگزینند و روز چهارشنبۀ آخر سال که چهارشنبه سوریست تمام اهل شهر به سر این چشمه میروند و در آنجا بعضی ناهار خورده برخی گردش کرده مراجعت میکنند. الحق جای بسیار باصفا وممتازیست و درختهای حوالی چون محل اعتقاد اهالی میباشد هر کس به نیت حاجتی بر شاخۀ آنها کهنه گره میزند و تا جائی که دست رس بوده آنقدر کهنه بر آنها گره زده اند که دیگر شاخه ها برگ سبز نمی رویانند. آب چشمه کم و گواراست و چند قطعه باغ از آن آب مشروب میشود و این چشمه متعلق است به اسماعیل خان زند که از اجل دانشمندان عصر میباشد’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 235)
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’چشمه ای است واقع در کنار قصبۀ تویسرکان و چند درخت کهن سال که در آنجا درخت ’شال’ میگویند بر سر چشمه روئیده است و آنجا محل تفرج اهالی قصبه میباشد. از اول بهار تا آخر میزان دراویشی که از خارج به این ناحیه می آیند بر سر این چشمه مسکن میگزینند و روز چهارشنبۀ آخر سال که چهارشنبه سوریست تمام اهل شهر به سر این چشمه میروند و در آنجا بعضی ناهار خورده برخی گردش کرده مراجعت میکنند. الحق جای بسیار باصفا وممتازیست و درختهای حوالی چون محل اعتقاد اهالی میباشد هر کس به نیت حاجتی بر شاخۀ آنها کهنه گره میزند و تا جائی که دست رس بوده آنقدر کهنه بر آنها گره زده اند که دیگر شاخه ها برگ سبز نمی رویانند. آب چشمه کم و گواراست و چند قطعه باغ از آن آب مشروب میشود و این چشمه متعلق است به اسماعیل خان زند که از اجل دانشمندان عصر میباشد’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 235)
دهی است از دهستان میان جام بخش تربت جام شهرستان مشهدکه در 27 هزارگزی شمال تربت جام و 6 هزارگزی باختر راه شوشۀ عمومی تربت جام به معدن چشمه گل واقع است. جلگه و هوایش معتدل است و 85 تن سکنه دارد. آبش از قنات. محصولش غلات، پنبه. شغل اهالی زراعت و مالداری و راهش مالرو است. (از فرهنگ ٔ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان میان جام بخش تربت جام شهرستان مشهدکه در 27 هزارگزی شمال تربت جام و 6 هزارگزی باختر راه شوشۀ عمومی تربت جام به معدن چشمه گل واقع است. جلگه و هوایش معتدل است و 85 تن سکنه دارد. آبش از قنات. محصولش غلات، پنبه. شغل اهالی زراعت و مالداری و راهش مالرو است. (از فرهنگ ٔ جغرافیائی ایران ج 9)